یکی از رایجترین سوالاتی که از درمانگران و والدین دریافت میکنم این است: "آیا لکنت اختلال عصبی(نرولوژیک) است؟"
پاسخ دادن مستقیم و واضح به این سوال مهم است، نه فقط به این دلیل که برای افراد ارزشمند است که درک درستی از این داشته باشند که لکنت چیست(و چه چیزی نیست) داشته باشند، بلکه به این دلیل که میخواهیم به اضطراب اساسی که ممکن است این سوال نشان دهد نیز بپردازیم. وقتی والدین و دیگران می پرسند که آیا لکنت اختلال عصبی است، مفهوم پنهان اغلب چیزی شبیه به این است: "آیا این بدان معناست که ما کاری نمی توانیم انجام دهیم" یا حتی "آیا فرزندم آسیب مغزی دارد"
نحوه برخورد من با این سوال این است. اول، تأیید میکنم که خوب است که والدین/درمانگر این سؤال را میپرسند، زیرا این بدان معناست که آنها برای یادگیری بیشتر در مورد لکنت آماده هستند. خیلی اوقات، مردم بر اساس ایدههای قدیمی یا برداشتهای نادرست در مورد لکنت عمل میکنند و در حوزه ما، بسیاری از ایدهها و برداشتهای نادرست قدیمی داریم که مردم باید از آنها عبور کنند تا به درک فعلی از این اختلال برسند. بنابراین، من این را به عنوان اولین گام بزرگ در نظر میگیرم که آنها کنجکاو هستند.
دوم، به آنها اطلاع دادم که بله، در واقع، اکنون می دانیم که لکنت با تفاوت هایی در عملکرد عصبی و ساختار عصبی مرتبط است. (در واقع، ما سال هاست این را می دانیم. اولین مقاله تحقیقاتی که تفاوت های جریان خون در مغز افرادی که لکنت می کنند را مستند می کند، به سال 1990 برمی گردد و از آن زمان تاکنون، ده ها مقاله وجود داشته است که جنبه های مختلف عصب شناسی متفاوت را در افرادی که لکنت می کنند برجسته می کنند.) بنابراین با اطمینان می توان گفت که لکنت به دلیل تفاوت در مغز ایجاد می شود. این یک اختلال روانشناختی نیست، اگرچه مطمئناً می تواند عواقب روانی قابل توجهی برای کسانی که با این اختلال زندگی می کنند داشته باشد. و این یک رفتار آموخته شده نیست اگرچه یادگیری نقش مهمی در چگونگی و زمان لکنت افراد دارد.
سوم، تاکید میکنم که دانستن در مورد بیس های عصبی مهم است، اما هنوز همه چیز را توضیح نمیدهد. به عنوان مثال، ما هنوز به طور کامل درک نمی کنیم که چرا این تفاوت های عصبی منجر به اختلال در تولید گفتار می شود. از مغز تا دهان راه زیادی است، متاسفم، اما تحقیقات ادامه دارد.
در نهایت، تاکید می کنم که صرف دانستن اینکه لکنت منشأ عصبی دارد، هیچ یک از کارهای خوبی را که آسیب شناسان گفتار و زبان می توانند برای کمک به کسانی که لکنت می کنند انجام دهند، خنثی نمی کند. در واقع، بر اهمیت کمک به افرادی که لکنت دارند، تاکید می کند اینکه با این واقعیت کنار بیایند که آنها متفاوت هستند و اینکه متفاوت بودن اشکالی ندارد. .
این دانش همچنین به توضیح مشکلاتی که احتمالاً در درمانهایی با هدف فقط روانی گفتار با آنها مواجه میشویم کمک میکند: روان بودن در تمام زمانها، حقیقتا راهی نیست که مغز افرادی که لکنت دارند با آن کار میکند. برای افزایش روانیشان تلاش زیادی نیاز است تا به روشی متفاوت صحبت کنند و به همین دلیل است که ما اغلب شاهد سرعت بالای برگشت و عود در درمانهای متمرکز بر روانی گفتار هستیم. به همین دلیل ( و دلایل بسیار دیگری)، درمان میتواند و باید چندین مؤلفه را در بر بگیرد. برخی از افراد واقعاً روی روانی گفتار خود کار می کنند اما بسیاری نیز یاد می گیرند که با لحظاتی که لکنت می کنند به طور موثرتری کنار بیایند به گونه ای که لکنت اختلال کمتری در ارتباط آنها ایجاد می کند (یعنی آنها راحت تر لکنت می کنند). و بیشتر آنها احتمالاً باید روی پذیرش و حساسیت زدایی کار کنند تا بتوانند با موفقیت با این واقعیت که لکنت دارند کنار بیایند.
درک منشاء عصبی این اختلال همچنین به ما کمک می کند تا تشخیص دهیم که لکنت نتیجه انجام کار اشتباهی نیست. این فقط روشی است که مغز آنها کار می کند و این تقصیر آنها نیست.
بنابراین، دفعه بعد که کسی از شما می پرسد که آیا لکنت ختلالی عصبی است یا خیر، از آن به عنوان فرصتی استفاده کنید تا در مورد لکنت به آنها آموزش دهید و همه پیام های مهم را به آنها ارائه دهید: برای افرادی که لکنت دارند امید وجود دارد و لکنت تقصیر آنها نیست! این دانش می تواند تفاوت واقعی در نحوه نگرش آنها به شرایط و نحوه نگرش آنها به خود ایجاد کند.
Translation: Azin Faghihi, Speech-Language Pathologist & Morteza Soleyman Dehkordi, Speech-Language Pathologist.n
ترجمه :آذین فقیهی , آسیب شناس گفتار و زبان - مرتضی سلیمان دهکردی، آسیب شناس گفتار و زبان