در پستهای قبلی وبلاگ، درباره اطلاعاتی صحبت کردم که هنگام توصیه درمان به کودک خردسالی که لکنت دارد، در نظر میگیرم. این بار، بحث درباره نحوه انتخاب روشی که برای کودکی که نیازش به درمان قبلاً تأیید شده است را شروع میکنم:
بسیاری از درمانگران، عادت کردهاند که توصیههای کلی ای در استفاده از یک رویکرد یا روش ارائه کنند (تا حدی به دلیل ترجیحات شخصی آن ها و تا حدی به دلیل اینکه یک رویکرد خاص، دارای پایه شواهد بهتری نسبت به سایر رویکردهاست). مطمئناً شواهدی که از یک رویکرد درمانی خاص حمایت می کنند، یک عامل کلیدی است که باید هنگام انتخاب رویکرد درمانی در نظر گرفته شود. با این حال، بر اساس اصول عمل مبتنی بر شواهد (ای-بی-پی)، این تنها عاملی نیست که اهمیت دارد .فعالیت مبتنی بر شواهد از درمانگران میخواهد علاوه بر متون، تخصص و مهارتهای خود و نیازهای فردی و ترجیحات مراجع (در این مورد والدین و فرزند) را درنظر بگیرند. حتی یک بررسی گذرا از شواهد درمانی موجود برای درمان لکنت اولیه دوران کودکی، نشان می دهد که رویکردی وجود دارد (برنامه لیدکامپ) که از حمایت مطالعات تحقیقاتی متعدد برخوردار است. گزارشهای متعدد نشان دادهاند که بسیاری از کودکانی (البته نه همه) که برنامه لیدکامب دریافت میکنند، در لکنت بهبود مییابند و به نظر میرسد که میزان بهبودی با درمان، از میزان حدودی بهبودی طبیعی (یعنی منتظر ماندن برای دیدن اینکه آیا کودک بدون درمان بهبود مییابد) بهتر است . به همین دلیل، بسیاری از مردم لیدکامب را به عنوان اولین (یا تنها) رویکرد مبتنی بر شواهد مطرح میکنند. با این حال، این در واقع اینطور نیست. روشهای دیگر، از جمله درمان ریاستارت دی-سی-ام ، درمان پالین پی – سی – آی ، و درمان «جامع» که من استفاده میکنم، همگی درجاتی از حمایت را دارند؛ البته نه به اندازه ی تحقیقاتی که میتوان در حمایت از برنامه لیدکامب یافت، اما وجود دارد. حداقل برخی شواهد اولیه به نفع این ها و سایر رویکردهای درمانی است.
جالب توجه است که تحقیقات موجود نشان میدهد که میزان موفقیت برای همه این درمانهای مختلف، تقریباً یکسان است. اگرچه باید روی این سوال کار بیشتری انجام شود، به نظر می رسد که کودکان بدون توجه به اینکه کدام یک از رویکردهای درمانی اصلی انتخاب شده است، احتمال بیشتری دارد که از لکنت بهبودی پیدا کنند. تقریباً همه کودکان خردسالی که لکنت دارند در نهایت بهبود می یابند، چه به تنهایی یا از طریق استفاده از یکی از این رویکردهای درمانی رایج.
این بدان معناست که در انتخاب درمان برای لکنت اولیه در دوران کودکی، گزینههایی داریم. من شخصاً فکر میکنم که این فوق العاده است، زیرا هر رویکرد درمانی خاص احتمالاً برای برخی از کودکان و خانوادههایشان مناسبتر است و برای سایر کودکان و خانوادههایشان کمتر مناسب است.
بنابراین، وظیفه ما به عنوان درمانگر، تبعیت یا حمایت از یک رویکرد درمانی خاص نیست، بلکه استفاده از نوشته های موجود برای توسعه رویکردهای درمانی فردی برای هر کودک و خانواده است. به این ترتیب، میتوانیم به وعده تمرین مبتنی بر شواهد عمل کنیم و درمان مؤثر، مبتنی بر شواهد و شخصی سازی شده را ارائه کنیم که نیازهای منحصر به فرد هر مراجع را برآورده میکند.
در پست آینده، در مورد ویژگی های کودک یا خانواده صحبت خواهم کرد که به من کمک می کند یک درمان خاص را با یک کودک خاص مطابقت دهم.
ترجمه : زینب هدایتی , آسیب شناس گفتار و زبان - مرتضی سلیمان دهکردی، آسیب شناس گفتار و زبان